با پرخوری عصبی آشنا شوید:

حتما شما هم در مواقعی تجربه‌ی پرخوری عصبی را داشته‌اید. اساسا این مسئله در افرادی که اضافه وزن دارند و یا از چاقی رنج می‌برند، بیشتر خودش را نشان می‌دهد!

فردی که پرخوری عصبی دارد ناگهان با یک محرک کوچک مانند بوی غذا، یادآوری جزییات غذای مورد علاقه، تجرب کردن یک احساس منفی مثل استرس یا اندوه و... ، دریک چشم به هم زدن به رفتار خوردن روی می‌آورد وشروع می‌کند به خوردن هر آن‌ چه که به عنوان خوراکی در دسترسش می‌باشد. این فرد احساس می‌کند هرگز از خوردن خسته نمی‌شود ومقابله‌ی با این ولع برای فرد سخت و ناراحت کننده است. بعد از این رخداد، فرد دچارعذاب وجدان می‌شود وازاینکه اینطور پرخوری کرده وگاها هم تا مرز منفجر شدن پیش رفته است، احساس گناه می‌کند! در موارد شدید این نابهنجاری، به علت پرخوری زیاد فرد احساس خفگی نیز ممکن است داشته باشد. ولی با این حال معده‌ی اونیز ممکن است سیر شود ولی دل فرد سیر نخواهد شد و منتظر است که جایی در معده‌اش برای غذا باز شود تا او دوباره دست به کار شود وشروع به پرخوری کند.

 

نشانه‌های پرخوری عصبی:

فردی که از این عارضه رنج می‌برد، دارای نشانه‌های زیر است:

-گاه بدون هیچ دلیلی ناگهان دوست دارد غذا بخورد.

-احساس میکند هرگز از خوردن سیر نمی‌شود.

-مقابله با وسوسه ی خوردن، حتی اگر بسیارضعیف باشد براش بسیار مشکل است.

-وقتی در خوردن زیاده‌روی می‌کند، نسبت به خود حس بدی پیدا می‌کند.

-وقتی عصبی می‌شود، غذا خوردن او را آرام میکند.

-وقتی غذایی را دوست دارد، می‌داند که اگر شروع به خوردن کند دیگر نمی‌تواند از آن دست بکشد.

دلایل پرخوری عصبی چیست؟

1.     عدم تفکیک در برخورد با احساسات درونی:

بیشترین مشکلی که افراد چاق یا دارای اضافه وزن با آن دست وپنجه نرم می‌کنند، عدم تفکیک در برخورد با احساسات درونیشان است. فرد چاق وقتی خسته است، عادت کرده است که غذا بخورد تا خستگی را از تنش بیرون برد. وقتی دچار استرس ونگرانی می‌شود، سریع به خوردن روی می‌آورد تا بتواند خودش را آرام کند. به همین علت است که پر خوری ها درشرایط استرس زا تشدید می‌شود. وقتی بیکار می‌شود ویا احساس بی حوصلگی می‌کند، اولین کاری که به ذهنش می‌رسد خوردن است، تا حال وهوایی عوض کند واز بیکاری درآید. وقتی می‌خواهد تفریح کند واز زندگی لذت ببرد، اولین گزینه برای تفریح وسرگرمی او، رستوران رفتن وخوردن است. وقتی می‌خواهد به هر دلیلی از خانه بیرون رود، به این فکر می‌کند که چه خوراکی به همراه خود ببرد که مبادا گرسنه بماند! یکی از ویژگی‌های بارز افرادی که وابسته به غذا هستند این است که از گرسنه ماندن می‌ترسند! نگرانند که معده شان خالی شود ویا به قار وقور بیافتد. ترس از گرسنگی باعث می‌شود که آنها دراین دو حالت خود را نگه دارند: یا کمی سیر هستند ویا خیلی سیر هستند. تا احساس می‌کنند مخزنشان کمی خالی شده است (بدون احساس گرسنگی). شروع به خوردن می‌کنند تا دوباره مخزنشان در بالاترین حد ممکن خودش پر کنند!

اگر از این افراد پرسیده شود که احساس گرسنگی چگونه است؟ پاسخ خواهند داد که یادشان نمی‌آید آخرین بار، کی احساس گرسنگی را تجربه کرده‌اند!  یک عامل تشدید کننده‌ی پرخوری عصبی همین عدم تفکیک رفتار در هنگام مواجهه شدن با احساسات منفی است. فردی که نسبتا متناسب است ودگیر پر خوری عصبی نیست، بر خلاف افراد چاق، وقتی خسته می‌شود کافی است دوش بگیرد و کمی استراحت کند تا خستگی‌اش را از بدنش بیرون کند. وقتی دچار استرس ونگرانی می‌شود، به دنبال راهکاری می‌گردد تا به آرامش برسد. ممکن است کتاب بخواند، فیلم مورد علاقه‌ی خودش را تماشا کند، از شنیدن موسیقی مورد علاقه‌اش لذت ببرد و... . این فرد ممکن است دراین شرایط استرس زا، یادی از غذا هم نکند. چون از نظر این فرد، انسان وقتی گرسنه است غذا می‌خورد وگاهی هم برای لذت بردن وتفریح و دورهمی امکان دارد که خوردن غذا را انتخاب کند. توجه کنید که این عمل او کاملا به صورت آگاهانه و انتخابی صورت می‌پذیرد ونه از روی اجبار و ولع داشتن نسبت به غذا.فردی که نسبتا متناسب است واز پر خوری عصبی رنج نمی‌برد، وقتی بیکار می‌شود نیز ممکن است چیزی بخورد ولی احتمال آن در۲۰ تا ۳۰ درصد مواقع است.

این فرد انتخاب‌های دیگری نیز دارد. گاها ممکن است به یک دوست صمیمی زنگ بزند واز حال واحوال کردن با او از بی حوصلگی وبیکاری درآید. یا ممکن است به همراه مادر وخواهر یا همسر خود به پیاده روی برود واز قدم زدن با آنها لذت ببرد. او ممکن است کتاب مورد علاقه‌ی خودش را مطالعه کند وبا لذت زمانش راسپری کند. فردی که پرخوری عصبی ندارد هیچگاه نگران گرسنگی نمی‌شود وگرسنه ماندن وصدای قار و قور شکمش هرگز او را آشفته نمی‌کند واورا به هم نمی‌ریزد. این فرد حتی اگردر شرایط گرسنگی هم قرار بگیرد وغذای باب میل او در دسترسش نباشد، کمی صبر می‌کند تا آن غذا را فراهم کند وبعد خودش را سیر می‌کند. پیشنهاد کاربردی برای مهار پرخوری عصبی این است که درهنگام مواجهه با احساسات منفی وشرایط مختلف، دقیقا از افراد متناسب که پرخوری عصبی ندارند الگو برداری کنید و مانند آنها رفتار کنید. بپذیرید که بهترین کاری که می‌توانید هنگام خستگی انجام دهید، استراحت کردن است، نه خوردن! وبهترین فعالیت هنگام بی حوصلگی و بیکاری، تفریح کردن است، نه خوردن! و هنگام تجربه کردن استرس و اضطراب، تنها کاری که بجای خوردن محض  قرار است انجام دهید، این است که دنبال راهی برای آرامش خود باشید مانند: گوش دادن موسیقی آرام بخش، قرآن خواندن، مدیتیشن، نوشتن و دوش گرفتن پیاده‌روی کردن، سرگرمی‌های متنوع، مطالعه کردن، صحبت کردن با یک دوست و... .

2.     باور کردن غر غرهای مغزمان:

بسیاری از افرادی که از پرخوری عصبی رنج می‌برند، اساسا ذهن غرغرویی دارند! ذهن غرغرو یعنی ذهنی که دائما افکار و پیشنهادهایی به فرد می‌دهد که اکثر آنها با خوردن در ارتباط است وفرد دائما در طول روز با این افکار وغرغرها درحال کشمکش است و ۹۰ درصد این کشمکش ها به خوردن ختم می‌شود وفرد را مغلوب خودشان می‌کنند. فردی را در نظر بگیرید که کاملا ناهارش را خورده است وهنوز سفره را جمع نکرده‌اند که یکی از اعضای خانواده با یک جعبه‌ی شیرینی خامه‌ای از راه می‌رسد، در همین لحظه غرغرهای مغز این فرد به گوش خواهد رسید: بخور که اگه نخوری از دستت رفته! با یه بار پرخوری هیچ اتفاقی نمییفته! این همه پرخوری کردی، این بار هم روش! هیچ کس با خوردن یه شیرینی خامه‌‌ای چاق نشده! اگه نخوری، بعدا دیگه چیزی ازش نمی‌مونه! نخوری بعدا گرسنه میمونی و... . در عرض چند ثانیه تمام این افکار در ذهن فرد مرور می‌شود ومی‌چرخد تا اینکه فرد را متقاعد می‌کنند تا به رفتار خوردن روی بیاورد؛ وبهتر است بگوییم که فرد را مغلوب خودشان می‌کنند!

در مقابل غرغرهای مغز چه کنیم؟

کافیست به محض شروع شدن بهانه گیری‌های مغزتان به تک تک آنها آگاه باشید! کافیست آرامشتان را حفظ کنید واین افکار را وحی منزل ندانید! وقتی دیدگاه شما نسبت به این افکاروحی منزل باشد، شنیدن غرغرهای مغز همانا و رفتار خوردن همانا! اما وقتی نسبت به این افکار آگاهی پیدا کنید و به خودتان یادآوری کنید که این که به ذهن من رسیده است فقط وفقط یک فکر است! می‌تواند غلط باشد ولزوما صحیح نیست. به خاطر داشته باشید موثرترین کاری که می‌توانید در این شرایط از خود بروز دهید، آگاهی داشتن نسبت به این افکار است. اساسا وقتی انسان به عنوان نظاره گر وشخص سوم بیننده‌ی افکارش باشد و فقط تماشاچی غرغرهای مغزش باشد، با نگرشی واقع بینانه‌تر می‌پذیرد که بسیاری ازغرغرهای مغزش بیجا وبی‌پایه واساس هستند. این می‌شود که اینباراگر فرد بعد از غذایی که به طور کامل خورده، شیرینی خامه‌ای دید واین فکر به سراغش آمد که اگر نخوری از دستت رفته! فرد خودش را با افکارش یکی نمی‌کند؛ بلکه برعکس خودش را جدای از افکارش می‌بیند و به خودش گوشزد می‌کند که این طرز فکر "نخوردن = از دست دادن" صدای بهانه‌های مغزاوست، نه خود او! خواهید دید که فرد به دلیل آگاهی و نظاره گر بودن این افکارش، اینبار با کمی تامل به راحتی می‌تواند خودش را در ذهنش از این افکار جدا کند؛ در حقیقت اودر اینجا از تکنیک جداسازی کمک گرفته است. شما با کمک این تکنیک وتمرین آن، می‌توانید در مقابل شیرینی خامه‌ای که سهل است، بلکه درمقابل انواع خوراکی‌ها تاب آورید وبه راحتی مغلوب آنها نشوید!

چگونه؟ بعد از قدم اول که جداسازی انجام دادیم، گام بعدی در این مثال، استفاده ازتکنیک "حمایت از خود" است. اکنون باید حمایت گر خود باشیم ودر نقش یک حامی، خودمان را آرام کنیم! یعنی به خودمان بگوییم هرکس از این جعبه‌ی شیرینی خامه‌ای سهمی دارد ومن سهم خودم را نگه می‌دارم تا سر وقتش آن را بخورم. خودمان را به اسم خطاب کنیم وبگوییم: اصلا نگران نباش، سهم تو محفظ می‌ماند.

خودنوازی کردن وانجام انواع خودگویی‌های مثبت ومحاورات حمایتی از خود، نیازمند آموزش وکسب مهارت است. کافی ست با کمی تمرین با کمک این تکنیک‌ها در چند صحنه، مراقب خودگویی‌های خود باشید تا نتیجه‌ی دلخواه شما که مهار پرخوری عصبی است، حاصل شود.

3.     تله‌ی اجتناب:

همانطور که درابتدا اشاره کردیم یکی از نشانه‌های پرخوری عصبی این است که در هنگام عصبی شدن وتجربه‌ی احساسات منفی بیشتر خودش را نشان می‌دهد. اصولا افرادی که عزت نفس بالایی ندارند، درهنگام تجربه‌ی احساسات منفی در تله‌های اجتناب گیر می‌کنند. تله‌های اجتناب انواع مختلفی دارد، یکی از این تله ‌ها "آشغال ریختن دربدن" نام دارد. حال این آشغال ریختن در بدن می‌تواند مواد مخدر یا انواع قرص‌ها باشد ویا غذاهایی باشد که بدن به آن احتیاج ندارد وبه صورت پرخوری‌های عصبی آنها را وارد بدنمان می‌شوند. علت بروز این اجتناب‌ها درهنگام بروز احساسات منفی، کمبود احساس ارزشمندی در افراد است. به عبارتی دیگر افرادی که خود پذیری کمتری دارند ودر حیطه‌ی پذیرش خود با موانع زیادی روبرو هستند، اجتناب بیشتری را تجربه می‌کنند وآشغال بیشتری را وارد بدنشان می‌کنند. احساس ارزشمندی وپذیرش خود وبالاتر از آن عشق ورزیدن به خود، مهارتی است که لازمه‌ی مهار پرخوری عصبی ست.

با یادگیری این مهارت‌ها فرد آرام آرام متوجه تغییراتی دراشتهای کاذب خود می‌شوید وبا خودکنترلی می‌توانید پرخوری عصبی خود را مهار کنید.

درمقابل اجتناب، پذیرش قرار دارد:

پذیرش داشتن یعنی قبول کردن خود به عنوان موجودی که خداوند او را آفریده وتوانایی انجام هرآنچه که مربوط به او می‌شود را دارد. بنابرین من کافی هستم، من قابل تایید شدن هستم، من موجودی ارزشمند هستم. به عبارتی ساده تر: من همین گونه که هستم، با هر شرایط وامکانات وجایگاه ودستاوردی، در طول زندگی‌ام بهترین خودم هستم! من تعیین کننده هستم وتوانایی رسیدن به تک تک اهدافم را دارم؛ این یعنی پذیرش خود. فردی که به احساس ارزشمندی حقیقی دست یابد، چون خودش را ارزشمند می‌داند، نه تنها دیگر آشغال در وجود خود نمی‌ریزد؛ بلکه به راحتی هنگام بروز احساساتی چون: اندوه، غم، استرس، عصبانیت، ناکامی و... آنها را تجربه می‌کند ولی زودخودش را جمع وجور می‌کند ودرآنها غرق نمی‌شود! او غم واندوه ورخدادهای تلخ زندگی را لازمه ی جهان هستی می‌داند وبا مقابله وجنگ با آنها نمی‌پردازد بلکه با پذیرش آنها، جای کوچکی در وجودش برایشان باز میک‌ند وخطاب به آنها می‌گوید: شما هستید، ولی شادی وعشق ومحبت هم هست! شما هستید، ولی نور امید ازقلب من پمپاژ می‌شود وتمام وجودم را تسخیر خودش می‌کند! شما باشید، من هم با تمام خوبی‌های دنیا هستم ونفس می‌کشم! حال شما بگویید آیا می‌شود کسی به این دیدگاه برسد وآرامش حقیقی را تجربه کند و دیگر خبری از پرخوری عصبی در وجودش مانده باشد؟!

کلام پایانی:

روح وجسم آدمی هر لحظه با هم در ارتباط هستند. اگرخواهان رسیدن به تناسب اندام هستیم راهی جز رژیم گرفتن وسبک زندگی سالم نداریم! امااا... ، اما برای پایبندی به رژیم وسبک زندگی سالم، نیازمند تغییر در وجودمان هستیم که با رسیدن به آگاهی و یادگیری مهارت‌های لازم وپیاده کردن آنها حاصل می‌شود.